چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۸ - ۰۸:۲۹
۰ نفر

مهدی خاکسار: به‌رغم تحکیم موقعیت رژیم شاه پس از کودتای 28مرداد، شورای امنیت ملی آمریکا از آنجاکه پایگاه اصلی پشتیبانی شاه را زمینداران بزرگ، دیوانسالاران و افسران ارشد ارتش می‌دانست نگران بروز مجدد ناآرامی‌ها در ایران بود.

لذا خواهان فشار آوردن بر شاه جهت انجام اصلاحات در ساختار کهنه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شد. پس از روی کارآمدن دولت  کندی برای عمل به این اعتقاد،  که اصلاحات لیبرال بهترین تضمین برای جلوگیری از وقوع انقلابات کمونیستی است، به شرط اینکه شاه،  لیبرال‌ها را وارد کابینه کند و گام‌های موثری برای انجام اصلاحات ارضی بردارد، کمک اقتصادی 85میلیون‌دلاری در اختیار ایران قرار گرفت.

پس از استعفا و کنار رفتن شریف امامی، شاه نخست‌وزیری را به علی امینی داد و امینی باعث یک رشته از تصمیمات جدال‌آمیز شد. نخستین تقاضای امینی این بود که شاه،  مجلس را به دلیل اینکه اکثریت آن ملاکین بودند و احتمال مخالفت آنان با اصلاحات ارضی وجود داشت تعطیل کند. شاه نیز پذیرفت و حمایت خود را از اصلاحات امینی اعلام کرد.

امینی جهت جلب رضایت جبهه ملی مذاکراتی را آغاز کرد و سه وزارتخانه را به اصلاح طلبان طبقه متوسط جدید داد، وزارت کشاورزی را هم به حسن ارسنجانی داد تا ظرف چهارماه با تهیه قانون اصلاحات ارضی مرحله اول اصلاحات ارضی را اجرایی کند.

رژیم شاه اراضی وقفی را که 2درصد کل املاک مزروعی ایران قبل از اصلاحات ارضی را تشکیل می‌داد و منبع درآمد روحانیت بود، از دست آنها خارج کرد. این امر با مخالفت آیت‌الله بهبهانی روبه‌رو شد و ایشان نامه اعتراض‌آمیز خود را برای دولت فرستاد.

در مهرماه1340، صدها تن از تجار با تشکیل میتینگی در بازار تهران و تشکیل «اتحادیه نگهبانان قانون اساسی و حقوق فردی» مخالفت شدید خود را با کابینه اصلاحات و تعطیلی مجلس ابراز کردند.  با تجویز شاه علاوه بر اصلاحات ارضی، دولت امینی عهده‌دار انجام برخی اصلاحات اجتماعی و حضور زنان در مشاغل دولتی بود که هر دو این اصلاحات باعث برانگیخته شدن مخالفت علما و شورش همگانی شد.

بعد از اینکه شاه به علت ناسازگاری و عدم توانایی امینی،  عدم تمایل خود را برای ادامه حکومت وی ابراز و برای این کار موافقت و حمایت‌ آمریکا را نیز به دست آورد، امینی را برکنار و  اسدالله اعلم، رئیس حزب مردم را به نخست‌وزیری برگزید.  او اصلاحات ارضی را که در دولت امینی آغاز شده بود، همراه با  ملایم‌کردن برخی مفاد تند آن به عنوان برنامه 6ماده‌ا‌ی «انقلاب سفید» معرفی کرد. در کنار  اصلاحات ارضی، فروختن کارخانه‌های دولتی به سرمایه‌گذاران خصوصی نیز اجرایی شد. شاه برای مشروعیت بخشیدن به این اصلاحات، در بهمن 1341 رفراندوم سرتاسری ترتیب داد که مطابق اعلام دولت 9/99درصد از رای‌دهندگان به آن رای داده بودند.

در زمان برگزاری این رفراندوم، مبارزه بازاری‌ها، توجه مردم عادی را به این نکته جلب کرد که آیات عظام و مراجع تقلید، رفراندوم شاه را تحریم کرده‌اند زیرا در آن زمان هیچ یک از روزنامه‌ها و رادیوها کلمه‌ای از تحریم ننوشته و نگفتند.

پوچی نتایج این رفراندوم در خرداد 1342، وقتی که در ماه محرم، هزاران نفر از کسبه، روحانیون، کارمندان ادارات، معلمان، دانشجویان، کارگران مزدبگیر و کارگران بیکار برای محکوم کردن شاه به خیابان‌ها ریختند، آشکار شد. فریاد شکایت رهبران اصناف، تجار بازار، جبهه ملی و موثرتر از همه امام خمینی بلند شد. شاه برای سرکوب آنها ارتش را به میدان آورد و چند هزار نفر را به شهادت رساند.

به رغم اینکه روحانیون زیادی به خاطر اصلاحات ارضی و حقوق زنان با رژیم مخالفت کردند، امام خمینی، با دقت از رد موضوع اصلاحات ارضی اجتناب کرد و در عوض با اعتراض به فساد رژیم، خدعه و فریب در انتخابات، نقص قانون اساسی، خفه کردن مطبوعات و احزاب سیاسی، از میان بردن استقلال دانشگاه، نادیده گرفتن احتیاجات اقتصادی تجار، کارگران و دهقانان، تحلیل بردن اعتقادات اسلامی کشور، تشویق غربزدگی، اعطای کاپیتولاسیون به خارجیان، فروش نفت به اسرائیل و گسترش دیوانسالاری که همگی موضوعات مورد علاقه مردم بودند، خشم بزرگ‌تری در میان عموم مردم علیه رژیم برانگیخت.

مخالفت علما با رژیم در سال 1340 به خاطر افزایش نفوذ خارجی و انجام اصلاحات به سبک غرب بود. امام خمینی همراه با سایر علما در آغاز برای اجرای قانون اساسی به پا‌خاست اما به طور فزاینده‌ای به این باور رسید که از جانب استعمار خطر مهم‌تری متوجه اسلام و استقلال ایران است، از این‌ رو تاکید خود را به ایران و اسلام معطوف کردند،  به طوری که در تمامی سخنرانی‌هایشان به تهدید ایران و اسلام از جانب استعمار غربی اشاره می‌کردند. این اعتراضات، موجبات دستگیری امام خمینی را فراهم کرد.

بازاریان تهران که در روز 15‌خرداد به صورت انفرادی و دسته‌های عزاداری در حسینیه‌های بازار، مشغول عزاداری بودند با اطلاع یافتن از دستگیری امام خمینی  در مسجدشاه اجتماع کرده و اقدام به تظاهرات کردند.  با ملحق شدن دیگر هیئت‌های بازار به آنان و سردادن شعارهایی خواهان  آزادی امام‌خمینی و سایر علما شدند. این جمعیت از بازار خارج شده و در خیابان‌ها به حرکت درآمدند. در سبزه میدان با نیروهای پلیس روبه‌رو شدند و پلیس جهت متفرق کردن مردم تیراندازی کرد.

تیراندازی باعث خشم همه اقشار بازار از تجار تا چرخی‌های باربر بازار شد، آنها ضمن سنگربندی اقدام به تظاهرات و شعاردادن کردند و با شکستن شیشه‌های بانک‌ها اعتراض خود را نشان دادند.  در این اعتراض و تظاهرات که در میدان ارک تهران صورت گرفت نیروهای فعال سیاسی آن دوران شامل 4گروه از جمله بازاریان عضو جبهه  ملی، بازاریان عضو گروه‌های مذهبی، کارگران شاغل در بازار و دسته‌های میدانی میوه تهران بودند.

اعتصابات 14 روزه بازار تهران در قیام 15خرداد ضربه‌ای شدید به نظام حاکم وارد کرد، به نحوی که کارشناسان و نظریه‌پردازان نظام برای حل بحران در نخستین گام به فکر باز کردن بازار افتادند که این راه‌حل در یکی از اسناد تحلیلی ساواک ثبت شده که در آن چنین آمده است: «اول راهکار لازم برای اعاده وضع به حالت عادی کشور، باز کردن بازارها و دکاکین است، چون تعطیلی بازار تهران و برخی از شهرستان‌ها، دلیل ادامه اوضاع غیرعادی در کشور است و مخالفین، این امر را نشانه همدردی و پشتیبانی مردم از خود دانسته و مسلما تعطیلی بازار را وسیله کسب امتیازاتی از دولت قرار می‌دهند.»

قیام 15خرداد 1342 را می‌توان آغاز به وجود آمدن نوعی گرایش در ایدئولوژی بازاریان از افکار ملی‌گرایانه به سوی ایدئولوژی اسلامی، تحت هدایت روحانیون دانست.

 بعد از کودتای 28 مرداد و محاکمه و تبعید دکتر مصدق و زندانی‌شدن رهبران جبهه ملی، بین سران نهضت ملی و طرفداران آنها فاصله افتاد. تشدید فعالیت‌های امنیتی و کنترل شهر توسط ساواک اختلافات درون گروهی را بین برخی از سران نهضت درباره روش مبارزه پیش آورد که باعث رویگردانی برخی حامیان نهضت مقاومت ملی شد.

ائتلاف نانوشته‌ای که پس از قیام 15خرداد سال 42 بین بازاریان و روحانیت به ویژه امام خمینی ایجاد شده بود تا سال 1357 نیز ادامه یافت و منجر به قیام سراسری مردم ایران و سرنگونی رژیم شاه در 22بهمن 57 و تشکیل جمهوری اسلامی شد.

کد خبر 82695

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز